امر به معروف خدا میکنم ! ( شعر )

امر به معروف خدا می کنم.......... وظیفه خویش ادا می کنم
تخصصم کنترل خواهران..........بهر رضایت خدا می کنم
گوشه ای از رمز و رموزم کنون..........فاش به خاطر شما می کنم
خواهر٬ اگر چادری و زشت بود .......... به حالت خویش ٬ رها می کنم
خوش بر و رو ٬ لیک ولی چادری ..........مال حلال است٬ صفا می کنم
مقنعه ای٬ زشت و یا خوشگل است..........خوشگلو از زشت سوا می کنم
زشت اگر٬حاجت ارشاد نیست..........خوشگلا رو جای به جا می کنم
مانتویی و روسری و بدحجاب..........جنس خراب است ٬جدا می کنم
جنس لطیف است به دام بسیج..........نگاه کن ٬ ببین چها می کنم
کنترل و کنترل و کنترل ..........به سر٬ به تن ٬ به دست و پا می کنم
روسری و زلف برون ریخته..........کمی به صورتش نگا می کنم
قلوه لب٬ چشم خمارش ببین..........وه چه قشنگ است٬ صفا می کنم
سینه برجسته زیباش را.......... استغفرالله ! که حیا می کنم!
گشاده گی و تنگی دامنش..........با نظر پاک نگا می کنم
گود کمر ٬ فربهی باسنش..........سنگر خصم است٬ گرا می کنم
چکمه نباشد به تبرج شبیه ..........کمی نگاه به ساق پا می کنم
ناخن پا ٬ ناخن دستش ببین ..........اگر که لاک است حنا می کنم
بعد ورانداز قد وقامتش..........خواهرک خویش صدا می کنم
تا نشوم غرق گنه من ٬ نگاه .......... گه به زمین٬ گه به هوا می کنم
«امر به معروف » کنم اندکی .......... «نهی ز منکر» کمی اجرا کنم
چه لعبتی چه نارنین دختری .......... توی دلم خدا خدا می کنم
تا نرمد ٬ نرم شود همچو موم .......... دست به درگاه خدا می کنم
رفته ز کف طاقت و تدبیر من .......... طاقت و تدبیر رها می کنم
گویمش ای یار ز دستم مرنج..........وظیفه خویش ادا می کنم
کم کمکی باسخن الکن ام..........الف ب ی عشق٬ هجا می کنم
چون که بیفزود کمی جراتم..........صحبت از عشق و و فا می کنم
وای که شد معصیت من فزون..........فکر هوس فکر هوا می کنم
توبه بیا تا «بکنم» من تو را.......... «خویش» ندانم که چرا می کنم
توبه تویی پاسخ هر معصیت..........بهر «خدا» توبه تو را می کنم
گفته به من دختر ایران به خشم:.......... «مزاحمت چرا روا می کنم»
گفته که :«من خواهر تو نیستم..........راست بگو اگر خطا می کنم»
«نهی ز منکرات » خواهرت کن.......... کجا تو دیدی که زنا می کنم؟
«امر به معروف» بکن مادرت..........شرم ز باور شما می کنم
گفته به من دختر ایران : «عمو !» .......... «گم بتمرگ٬ من چه خطا می کنم؟»
هست مرا قدرت تشخیص من .......... گر که خطا یا که روا می کنم
« گیر نده » ٬ «خفه بمیر » ور نه من .......... «چوب به آستین شما می کنم»

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر