مرگ بر خامنه ای قاتل ... مرگ بر اصل ولایت فقیه ... مرگ بر جمهوری فاشیستی اسلامی

چهار شنبه سوری و تاریخچه آن

جشن سوری (چهار شنبه سوری)

از جمله جشن های آریایی ، جشن های آتش است . امروزه تنها « جشن سوری » ، معروف به « چهارشنبه سوری » و نیز « جشن سده » برایمان به یادگار مانده است و در باره جشن های فراموش شده ی آتش ، به « آذرگان » در نهم آذر ماه و « شهریورگان » یا « آذر جشن » می توان اشاره داشت . آتش نزد ایرانیان نماد روشنی ، پاکی ، طراوت ، سازندگی ، زندگی ، تندرستی و در پایان بارزترین نماد خداوند در روی زمین است .

چهار شنبه سوری

مجموعه ی آیین های نوروزی از « جشن سوری » ( چهارشنبه سوری ) آغاز می شود و با آیین سیزده بدر نوروز به سر انجام خود می رسد .

برخی را باور این است که با در نگر(نظر) آوردن واژه ی « چهارشنبه » که بر آمده از فرهنگ تازی و سامی است ، پس « چهارشنبه سوری » ارمغانی از سوی تازیان است ، چرا که همانگونه که می دانیم ، در ایران باستان هر روزی نامی ویژه داشته است ( هرمزد روز ، وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر روز ، زامیاد روز و … ) و نشانی از بخش بندی امروزین چهارهفته ایی و نام های آنان به چشم نمی خورد .

اما بر پایه ی پژوهش های انجام شده،زمان باستانی (جشن سوری) را می توان در این سه گاه باز جست:

۱ ـ شب بیست و ششم از ماه اسفند ، یعنی در نخستین شب از پنجه ی کوچک

۲ ـ نخستین شب پنجه ی بزرگ یا پنجه ی وه که پنج روز کبیسه است و نخستین شب و روز « جشن همسپهمدیم» (آخرین گاهنبار سالانه)

۳ ـ دیدگاه سوم ، شب پایانی سال است که ارجمندترین روز « جشن همسپهمدیم» و جشن آفرینش انسان است .

هم اکنون ایرانیان جشن سوری را در شب چهارشنبه(سه شنبه شب) پایانی سال برگزار میکنند.

واژه « سوری » پارسی به چم (معنی) « سرخ » می باشد و چنان که پیداست ، به آتش اشاره دارد . البته « سور» در مفهوم « میهمانی » هم در فارسی به کار رفته است. بر پا داشتن آتش در این روز نیز گونه ای گرم کردن جهان و زدودن سرما و پژمردگی و بدی از تن بوده است . در گذشته جشن های آتش کاملا حالت جادویی داشته و بسیار بدوی بوده است . چگونگی این جشن ، همسانی و مانندگی های فراوانی به جشن سده دارد .

برخی مراسم های چهارشنبه سوری


بوته افروزی

در ایران رسم است که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا زمین حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت «گله» کپه می کنند. با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گرد هم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی به هستی خود بخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش ترانه هایی می خوانند.

زردی من از تو ، سرخی تو از من
غم برو شادی بیا ، محنت برو روزی بیا
ای شب چهارشنبه ، ای کلیه جاردنده ، بده مراد بنده

خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند. سرود (زردی من از ت، سرخی تو از من)

هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد. در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است.
در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد. ایرانیان عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.

مراسم کوزه شکنی

مردم پس از آتش افروزی مقداری زغال به نشانه سیاه بختی،کمی نمک به علامت شور چشمی، و یکی سکه دهشاهی به نشانه تنگدستی در کوزه ای سفالین می اندازند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می چرخاند و آخرین نفر ، کوزه را بر سر بام خانه می برد و آن را به کوچه پرتاب می کند و می گوید: «درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه» و باور دارند که با دور افکندن کوزه، تیره بختی، شور بختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می کنند.

همچنین گفته میشود وقتی میتراییسم از تمدن ایران باستان در جهان گسترش یافت،در روم وبسیاری از کشورهای اروپایی ،روز ۲۱ دسامبر ( ۳۰ آذر ) به عنوان تولد میترا جشن گرفته میشد.ولی پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباهی که در محاسبه روز کبیسه رخ داد . این روز به ۲۵ دسامبر انتقال یافت

فال گوش نشینی

زنان و دخترانی که شوق شوهر کردن دارند، یا آرزوی زیارت و مسافرت، غروب شب چهارشنبه نیت می کنند و از خانه بیرون می روند و در سر گذر یا سر چهارسو می ایستند و گوش به صحبت رهگذران می سپارند و به نیک و بد گفتن و تلخ و شیرین صحبتکردن رهگذران تفال می زنند. اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند، برآمدن حاجتو آرزوی خود را برآورده می پندارند. ولی اگر سخنان تلخ و اندوه زا بشنوند، رسیدن به مراد و آرزو را در سال نو ممکن نخواهند دانست.

قاشق زنی

زنان و دختران آرزومند و حاجت دار، قاشقی با کاسه ای مسین برمی دارند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می افتند و در برابر هفت خانه می ایستند و بی آنکه حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می زنند. صاحب خانه که می داند قاشق زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل، برنج یا بنشن و یا مبلغی پول در کاسه های آنان می گذارد. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نیاورند، از برآمدن آرزو و حاجت خود ناامید خواهند شد. گاه مردان به ویژه جوانان، چادری بر سر می اندازند و برای خوشمزگی و تمسخر به قاشق زنی در خانه های دوست و آشنا و نامزدان خود می روند.

آش چهارشنبه سوری

خانواده هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآمدن حاجت و بهبود یافتن بیمارشان نذر می کردند و در شب چهارشنبه آخر سال «آش ابودردا» یا «آش بیمار» می پختند و آن را اندکی به بیمار می خوراندند و بقیه را هم در میان فقرا پخش می کردند.

تقسیم آجیل چهارشنبه سوری

زنانی که نذر و نیازی می کردند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام «آجیل چهارشنبه سوری» از دکان رو به قبله می خریدند و پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می کردند و می خورند. به هنگام پاک کردن آجیل، قصه مخصوص آجیل چهارشنبه، معروف به قصه خارکن را نقل می کردند. امروزه، آجیل چهارشنبه سوری جنبه نذرانه اش را از دست داده و از تنقلات شب چهارشنبه سوری شده است.

گرد آوردن بوته، گیراندن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت “زردی من از تو، سرخی تو از من” شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است. هر چند که در سالهای اخیر متاسفانه این رسم شیرین جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است

پس امیدورام دوستان عزیز با خواندن این مطالب قشنگی این رسم را با انجام کارهای خطرناک و استفاده از ترقه های خطرناک خراب نکنند

مراسم دیگری مانند توپ مروارید ، فال گوش ، آش نذری پختن ، آب پاشی ، بخت گشائی دختران ، دفع چشم زخمها ، کندرو خوشبو ، قلیا سودن ، فال گزفتن هم در این شب جزو مراسمات جالب و جذاب می باشد

نحوست خاکستر

قدیمی‌هااعتقاد داشتند که خاکستر چهارشنبه سوری نحس است، چراکه مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و بیماری خود را به آتش می‌دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می‌کنند.

این اعتقاد سبب می‌شد تا زن هر خانه خاکستر بر جای مانده ازآتش چهارشنبه آخر سال را در خاک‌انداز جمع کرده، به بیرون از خانه ببرد و آن را در سر چهارراه یا در آب روان بریزد.

زن در بازگشت به خانه، در خانه را می‌کوبید و به ساکنان خانه می‌گفت که از عروسی می‌آید و تندرستی و شادی را برای خانواده به ارمغان آورده است.

اهالی خانه نیز در این هنگام در را به روی زن می‌گشودند و اعتقاد داشتند که وی تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود آورده است.

کوزه شکنی

از دیگر مراسم چهارشنبه سوری در روزگاران گذشته، کوزه‌شکنی بود که این روزها حتی در خاطرات مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌ها هم گم شده است.

در این رسم، مردم پس از آتش زدن بوته‌ها و خارهای کوپه شده، مقداری ذغال به نشانه سیاه بختی، کمی نمک به علامت شور چشمی و یک سکه به نشانه تنگدستی در کوزه‌ای سفالین می‌انداختند و هر یک از افراد خانواده یک بار کوزه را دور سر خود می‌چرخاند و آخرین نفر، کوزه را بر سر بام خانه می‌برد و آن را به کوچه پرتاب می‌کرد.

" درد و بلای خانه را ریختم به توی کوچه "، شعاری بود که هنگام پرتاب کردن کوزه از پشت بام زمزمه می‌شد و اهالی خانه بر این باور بودند که با دورانداختن کوزه، تیره بختی، شوربختی و تنگدستی را از خانه و خانواده دور می‌کنند.

فال گوش

همچنین، هم زمان با غروب روز چهارشنبه سوری، مراسم" فال گوش ایستادن " توسط زنان و دختران جوان انجام می‌شد.

در این رسم کهن، زنان و دخترانی که در آرزوی ازدواج بودند و یا شوق زیارت و مسافرت داشتند، در غروب شب چهارشنبه آخر سال نیت می‌کردند و از خانه بیرون می‌رفتند.آنان در سر گذر یا سر چهارسو می‌ایستادند و گوش به صحبت رهگذران می‌سپردند.

آرزومندان بر این اعتقاد بودند که اگر سخنان دلنشین و شاد از رهگذران بشنوند،حاجت و آرزوی هایشان برآورده می‌شود، ولی اگر سخنان تلخ و اندوه از رهگذران شنیدند،به این معنا است که رسیدن به مراد و آرزو در سال نو ناممکن است.

قاشق زنی

"قاشق زنی"، از مهم‌ترین آیین‌های مرتبط با چهارشنبه سوری در روزگاران گذشته بود. زنان و دختران آرزومند، قاشقی با کاسه‌ای مسین را برمی‌داشتند و شب هنگام در کوچه و گذر راه می‌افتادند و در برابر هفت خانه می‌ایستادند و بی‌آن که حرفی بزنند پی در پی قاشق را بر کاسه می‌زدند.

صاحبخانه که می‌دانست قاشق‌زنان نذر و حاجتی دارند، شیرینی یا آجیل و برنج یا مبلغی پول در کاسه‌های آنان می‌گذاشت. اگر قاشق زنان در قاشق زنی چیزی به دست نمی‌آوردند،از برآورده شدن آرزوی خود در سال نو ناامید می‌شدند.

آش ابودردا

یکی از مرسوم‌ترین کارها در شب چهارشنبه سوری، پخت " آش ابودردا " بود.

در این رسم کهن، خانواده‌هایی که بیمار یا حاجتی داشتند برای برآورده شدن حاجت و بهبودی بیمار نذر می‌کردند در شب چهارشنبه آخرسال آش ابودردا یا "آش پدر دردها" بپزند.

بعد از این که آش پخته می‌شد، اندکی از آن به بیمار خورانده شده، بقیه هم در میان فقرا توزیع می‌شد.

آجیل هفت مغز

نذر آجیل برای چهارشنبه‌سوری هم یکی دیگر از رسوم دیرین چهارشنبه آخر سال در ایران قدیم بود.

در این رسم، زنانی که نذر و نیازی داشتند در شب چهارشنبه آخر سال، آجیل هفت مغز به نام "آجیل چهارشنبه سوری" از دکان رو به قبله می‌خریدند، پاک می کردند و میان خویش و آشنا پخش می‌کردند.

مهمتر از نذر آجیل، "قصه خارکن" بود که توسط افرادی که آجیل هفت مغز را پاک می‌کردند، نقل می‌شد.


نگاهی به آداب و رسوم چهارشنبه آخرسال در شهرهای مختلف ایران :

بروجرد

جشن چهارشنبه سوری در بروجرد همانند سایر شهرهای ایران در غروب آخرین سه‌شنبه سال برگزار می‌شد. شخصیت "حاجی فیروز" دراین شب با جامه قرمز خود در مراسم حاضر می‌شد و با دوده حاصل از سوختن بوته‌ها صورت خود را سیاه می کرد و برای جشن‌های بعدی نوروزی آماده می‌شد.

تهران

در تهران قدیم نیز مردم در شب چهارشنبه سوری بوته‌های خشک را از بیابان‌های اطراف جمع می‌کردند و با شتر به شهر می‌آوردند و در محلات مختلف می‌چرخاندند.

پس از غروب خورشید، بوته‌های خشک ، اسباب و اثاثیه کهنه و شکسته‌ای را که پس از خانه‌تکانی بیرون گذاشته شده بود، جمع می‌کردند و با آنها آتشی درست می‌کردند که همه باید از روی آن می‌پریدند.

شیراز

در شیراز، به دو شب چهارشنبه‌سوری گفته می‌شد: یکی چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و دیگری چهارشنبه آخر ماه صفر.

با توجه به ارادتی که شیرازی‌ها به حافظ دارند، در شب چهارشنبه‌سوری دور هم جمع می‌شدند و از دیوان حافظ فال می‌گرفتند.در قدیم رسم بود که دختران دم بخت در این شب برای بخت گشایی به زیارت آرامگاه "شاه‌چراغ " می‌رفتند.امروزه هم رسم است که بعضی از زنان برای برآورده شدن حاجت در زیر منبر مسجد جامع شیراز معرف به منبر مرتضی علی حلوا درست می‌کنند.

مردان و زنان شیرازی معتقدند که هرگاه در عصر روز سه‌شنبه آخر سال در حوض معروف آرامگاه سعدی صورت و دستان خود را بشویند تا سال دیگر بیمار نمی‌شوند.

گیلان

گیلانی‌ها، در شب چهارشنبه سوری اسپند و کندر دود می‌کردند، گلاب به صورت خود می‌زدند و شمع را به نیت روشنایی روشن می‌کردند. گیلکی‌ها، خاکستر آتش‌افروزی شب چهارشنبه سوری را صبح چهارشنبه پای درخت‌ها می‌ریختنند و معتقد بودند که این خاکستر موجب باروری درخت‌ها می‌شود.

مازندران

رسم چهارشنبه‌سوری در استان مازندران با برپایی هفت بوته آتش به نشانه هفت فرشته اجرا می‌شد. مازنیها معتقد بودند که آتش تطهیرکننده است و بدی و مرگ را می‌سوزاند.

مردم این استان دراین شب آش "چهل گیاه" برای بیماران و نیازمندان می‌پختند.

آذربایجان

خرید چهارشنبه آخر سال از جمله سنت‌های قدیمی مردم تبریز در شب چهارشنبه سوری بود.خانم‌های خانه‌دار در خرید چهارشنبه سوری آیینه ، شانه و جارو می‌خریدند به این نیت که سال جدید را با وسایل نو آغاز کنند.

گروهی از آذری‌ها نیز با اعتقاد بر این که آب‌ها هنگام تحویل سال از نو متولد می‌شوند، در شب چهارشنبه‌سوری ، کوزه‌های کهنه خود را شکسته و کوزه‌های تازه را با آب پر می‌کردند تا در سال جدید به کنج اتاق‌ها بریزند تا به این ترتیب ضمن دور کردن بلایا برکت را در سال جدید به خانه بیاورند.

چهارشنبه‌سوری در سایر مناطق ایران و جهان

این آیین دیرینه از سوی باختر، در بخشی از کردستان و از سوی خاور، در استان "سین‌کیانگ" چین و سرزمین‌های ایرانی‌تبار "یارکند"، "تاشقورغان" و "کاشغر" با تفاوت‌هایی برگزار می‌شد.

در تاشقورغان،این جشن در سومین روز سال نو برگزار می‌شد.مردم این منطقه ضمن آتش‌افروزی و پریدن از آن، بر بالای بام‌ها نیز به تعداد نفرات خانه، جام آتشی برمی‌افروختند.

در سرزمین‌های اران و قفقاز،همانند استان‌های آذربایجان، در آخرین چهارشنبه اسفند ماه این مراسم را تکرار می‌کردند. در بخش‌هایی از قرقیزستان نیز این مراسم باتفاوت‌هایی برگزار می‌شد.

این مراسم در قرقیزستان در غروب نوروز برگزار و تنها شاخه‌های خشک درختی به نام "آرچا" سوزانده می‌شد.

آنچه مسلم است،چهارشنبه سوری منحصر به آتش‌افروزی نیست،بلکه در روزگاران گذشته این مراسم با آیین‌های دیگری همچون خوردن غذا به صورت دسته‌جمعی، سردادن سرودهای ویژه، قاشق‌زنی، فال‌گوش، بازی‌های گروهی و نمایش‌های سنتی همراه بود.

0 نظرات: