علی لاریجانی کیست ؟!
زندگينامه: علي لاريجاني
علي اردشیر آملی ملقب به لاريجاني در سـال 1336 هجري شمسي در آمل، از شهرهاي استان مازندران متولد شد. پدر او آيتالله حاج ميرزا هاشم آملي بود.
آيتالله حاج ميرزا هاشم آملي از علماء برجسته حوزههاي علميه نجف و قم و مرجع تقليد بود. مرحوم هاشمی آملی همان کسی بود که بعد از برکناری آقای منتظری شبی میهمان مرحوم حاج آقا شهاب مرعشی نجفی بود. و زمانی که آقا شهاب به او گفته بود دیروقت است شب را همینجا بیتوته کنید، گفته بود: «تا همینجا هم خطر کردم، میخواهی فردا ما دو تا پیرمرد را به جرم لواط دستگیر کنند ودست ریشهری بدهند؟»، ریشهری در آن زمان علاوه بر وزارت اطلاعات، رئیس دادگاه ویژه روحانیت بود و بسیاری از روحانیون مخالف را همچون مرحوم سید عبدالرضا حجازی و سید عرب و علامه شریف الدین مشکور به جرم لواط اعدام کرده بود. (ریشهری داماد مرحوم شیخ علی مشکینی رئیس اسبق مجلس خبرگان، که دستش به خون صدها تن از نظامیان آزاده و ایرانیان مبارز و روحانیون سرشناس آلوده است، اخیراً در دومین جلد خاطراتش ادعا کرده است چون مرحوم آیت الله بهشتی نماز امام زمان را نخوانده بود به قتل رسید اما مهدوی کنی و امامی کاشانی توصیه او را پذیرفتند و نماز امام زمان را خواندند و در نتیجه سوءقصد به آنها کارگر نشد و از مرگ نجات پیدا کردند.) .علي لاريجاني همچنين داماد آيتالله مرتضي مطهري نیز هست.
علي اردشیر آملی ملقب به لاريجاني در سـال 1336 هجري شمسي در آمل، از شهرهاي استان مازندران متولد شد. پدر او آيتالله حاج ميرزا هاشم آملي بود.
آيتالله حاج ميرزا هاشم آملي از علماء برجسته حوزههاي علميه نجف و قم و مرجع تقليد بود. مرحوم هاشمی آملی همان کسی بود که بعد از برکناری آقای منتظری شبی میهمان مرحوم حاج آقا شهاب مرعشی نجفی بود. و زمانی که آقا شهاب به او گفته بود دیروقت است شب را همینجا بیتوته کنید، گفته بود: «تا همینجا هم خطر کردم، میخواهی فردا ما دو تا پیرمرد را به جرم لواط دستگیر کنند ودست ریشهری بدهند؟»، ریشهری در آن زمان علاوه بر وزارت اطلاعات، رئیس دادگاه ویژه روحانیت بود و بسیاری از روحانیون مخالف را همچون مرحوم سید عبدالرضا حجازی و سید عرب و علامه شریف الدین مشکور به جرم لواط اعدام کرده بود. (ریشهری داماد مرحوم شیخ علی مشکینی رئیس اسبق مجلس خبرگان، که دستش به خون صدها تن از نظامیان آزاده و ایرانیان مبارز و روحانیون سرشناس آلوده است، اخیراً در دومین جلد خاطراتش ادعا کرده است چون مرحوم آیت الله بهشتی نماز امام زمان را نخوانده بود به قتل رسید اما مهدوی کنی و امامی کاشانی توصیه او را پذیرفتند و نماز امام زمان را خواندند و در نتیجه سوءقصد به آنها کارگر نشد و از مرگ نجات پیدا کردند.) .علي لاريجاني همچنين داماد آيتالله مرتضي مطهري نیز هست.
علی لاريجاني در سال 1358 در رشته رياضيات و علوم كامپيوتر در مقطع ليسانس از دانشگاه صنعتي شريف فارغالتحصيل شد.
سپس به پيشنهاد و توصيه مرتضي مطهري تغيير رشته داد و فوق ليسانس و دكتراي خود را در رشته فلسفه غرب از دانشگاه تهران اخذ كرد.
او پس از انقلاب به پيشنهاد و توصيه مرتضي مطهري به سازمان صدا و سيما رفت و بهعنوان مديركل برون مرزي و دفتر مركزي خبر سازمان صدا وسيما مشغول به كار شد.
در سالهای 1360 و 61 به عنوان رئيس سازمان صدا و سيما انتخاب شد. در فاصله سالهاي 61 تا 70 لاريجاني سمتهايي چون معاونت وزارت كارو امور اجتماعي، معاون وزارت پست و تلگراف و تلفن، معاونت وزارت سپاه و جانشين ستاد كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را به عهده گرفت. علی لاریجانی از همان آغاز انقلاب در سازمان اطلاعات سپاه، نقش ویژه ای در سرکوب و قتل اهل اندیشه و مخالفان نظام به ویژه ملیون عهده دار بود
سپس به پيشنهاد و توصيه مرتضي مطهري تغيير رشته داد و فوق ليسانس و دكتراي خود را در رشته فلسفه غرب از دانشگاه تهران اخذ كرد.
او پس از انقلاب به پيشنهاد و توصيه مرتضي مطهري به سازمان صدا و سيما رفت و بهعنوان مديركل برون مرزي و دفتر مركزي خبر سازمان صدا وسيما مشغول به كار شد.
در سالهای 1360 و 61 به عنوان رئيس سازمان صدا و سيما انتخاب شد. در فاصله سالهاي 61 تا 70 لاريجاني سمتهايي چون معاونت وزارت كارو امور اجتماعي، معاون وزارت پست و تلگراف و تلفن، معاونت وزارت سپاه و جانشين ستاد كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را به عهده گرفت. علی لاریجانی از همان آغاز انقلاب در سازمان اطلاعات سپاه، نقش ویژه ای در سرکوب و قتل اهل اندیشه و مخالفان نظام به ویژه ملیون عهده دار بود
در سال 1370 پس از استعفای خاتمی به وزارت ارشاد رفت و به اسم برقراری مبانی اسلام و ولایت در گستره هنر و اندیشه و فرهنگ به قتل عام فرهنگ و هنر پرداخت و تا سال 1372 در اين وزارتخانه ماند.
سپس در سال 1373 با حكم آیت الله خامنه ای به عنوان رئيس سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران منصوب شد و تا سال 1383 به مدت 10 سال مديريت اين سازمان را به عهده داشت. علی لاریجانی در مقام مدیرعامل صدا و سیما، شایسته ترین برنامه سازان و نویسندگان و گویندگان صدا و سیما از جمله شماری از قدیمی ها را مشمول تصفیه کرد و به جای آنها بچه بسیجی ها و شماری از شاگرد سوهان فروشهای قمی را به تلویزیون آورد. در عهد او علی کردان بر خزانه صدا و سیما چنگ انداخت و حاج عزت پاسدار و سردار غفور بسیجی و سرافراز حزب اللهی زمام امور مهمترین ارگان تبلیغاتی ملی را به دست گرفتند. در طول مدت ریاستش تنها از طریق آگهی ها، چهارده میلیارد تومان به جیب زد و رقم سوءاستفادهها در عهد او مطابق گزارش کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس ششم از 880 میلیارد تومان فراتر رفت.
سپس در سال 1373 با حكم آیت الله خامنه ای به عنوان رئيس سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران منصوب شد و تا سال 1383 به مدت 10 سال مديريت اين سازمان را به عهده داشت. علی لاریجانی در مقام مدیرعامل صدا و سیما، شایسته ترین برنامه سازان و نویسندگان و گویندگان صدا و سیما از جمله شماری از قدیمی ها را مشمول تصفیه کرد و به جای آنها بچه بسیجی ها و شماری از شاگرد سوهان فروشهای قمی را به تلویزیون آورد. در عهد او علی کردان بر خزانه صدا و سیما چنگ انداخت و حاج عزت پاسدار و سردار غفور بسیجی و سرافراز حزب اللهی زمام امور مهمترین ارگان تبلیغاتی ملی را به دست گرفتند. در طول مدت ریاستش تنها از طریق آگهی ها، چهارده میلیارد تومان به جیب زد و رقم سوءاستفادهها در عهد او مطابق گزارش کمیسیون تحقیق و تفحص مجلس ششم از 880 میلیارد تومان فراتر رفت.
در دوره مدیریت علی لاریجانی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران كه در سال 1373 تنها دو شبكه تلویزیونی 7 ساعته و 2 شبكه رادیویی داشت , دارای 7 شبكه تلویزیونی و 8 شبكه رادیویی ملی و سراسری , 30 شبكه رادیویی استانی و 24 شبكه تلویزیونی استانی شد .
علی لاریجانی همچنین چندین شبكه بین المللی از جمله شبكه های جام جم 1 و 2 و 3 را برای ایرانیان خارج از كشور و شبكه های متعدد برون مرزی از جمله شبکه سحرو نیز شبكه بین المللی العالم را برای جهان اسلام بنیان گذاشت .
لاريجاني كه بهعنوان نماينده ولی فقیه در شوراي عالي امنيت ملي مشغول فعاليت بودهاست، از سال 1384 و با آغاز به كار دولت نهم، دبير شوراي عالي امنيت ملي شد اما در 28 مهر ماه سال 1386 از اين سمت استعفا داد.
علی لاریجانی همچنین چندین شبكه بین المللی از جمله شبكه های جام جم 1 و 2 و 3 را برای ایرانیان خارج از كشور و شبكه های متعدد برون مرزی از جمله شبکه سحرو نیز شبكه بین المللی العالم را برای جهان اسلام بنیان گذاشت .
لاريجاني كه بهعنوان نماينده ولی فقیه در شوراي عالي امنيت ملي مشغول فعاليت بودهاست، از سال 1384 و با آغاز به كار دولت نهم، دبير شوراي عالي امنيت ملي شد اما در 28 مهر ماه سال 1386 از اين سمت استعفا داد.
علی لاریجانی سپس از حوزه انتخابیه قم کاندیدای نمایندگی مجلس هشتم شد و توانست بعنوان نماینده مردم قم وارد مجلس شود . او در نخستین جلسه کاری هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی با رای اکثر نمایندگان رئیس مجلس هشتم شد. در جلسهای که نمایندگان صبح روز چهارشنبه 8 خرداد 1387تشکیل دادند علی لاریجانی نماینده مردم قم در مجلس هشتم، با کسب 232 رای موافق از مجموع 263 رای ماخوذه به عنوان رئیس مجلس هشتم انتخاب شد .
آموزش bill yard
آموزش بیلیارد
فعاليت زدن توپ در يك مكان حوض مانند فرمي از يك بازي فرانسوي بود كه با گوي و حلقه انجام مي شود , به نام كروكت . اين بازي در چمن بايك چوب دستي ويك توپ ball يا bille كه كم كم به billiard يا bill yard معروف شد بازي مي شود . پس از مدتي اين بازي سرگرمي درباريان شد و به دليل نفرت داشتن آنها از گرما و فعاليت زياد اين بازي را محدودتر كردند و آن را روي ميز در يك محيط بسته انجام مي دادند.
خوب به رنگ ها نگاه كنید , نخستين چيز كه بايد درباره ي بيلي يارد بدانيد اين است كه اين بازي برخلاف باري ها ي توپي ديگر داراي توپ هاي زيادي است . برخي از اين توپ ها ساده يعني داراي رنگي يك پارچه هستند و تعدادي از آنها نيز خط دارند يعني توپي كه نوك و ته آن ها سفيد و يك خط رنگي كه گرداگرد و ميانه ي آن قرار گرفته.
هر يك از توپ ها داراي يك شماره هستند . از شماره ي1 تا 15, كه از شماره ي 1 تا 7 تو پ هاي ساده واز شماره ي9 تا 15 توپ هاي خط دارد را تشكيل مي دهند .توپ شماره ي 8 8ballكدام است ؟. البته , وقتي اين بازي به صورت استاندارد بازي مي شود , توپ 8 نه جزو گروه توپ هاي ساده است و نه جرو گروه توپ هاي خط دار محسوب ميشود . يك توپ خاص است ( توپ سياه را از دست ندهيد چون تمام توپ هايتان سياه مي شود ! ) .
چوب بيليارد
cue stick يا همان چوب بيلي يارد چوبي است كه شما به وسيله ي آن به cue ball توپ مخصوص كه به آن پيتوك نيز گفته مي شود ضربه مي زنيد . اين چوب بلند نوك دار و خيلي هم دقيق است از سه قسمت تشكيل شده.
نوك : قسمتي كه مقداري سفيد و با طولي تقريبا برابر 1/27 سانتيمتر است ويك قسمت كايوچويي در نوك.
بدنه : قسمتي صاف و صيقلي كم پهنا و بلند است در ميانه .
دسته : پر پهناترين قسمت stick كه به صورت مخروطي به طرف ميانه ونوك Stick پيش مي رود . طول اين چوب تقريبا برابر 1متر و 47 سانتيمتر مي باشد .
ميز
يك ميز بيلي يارد تقريبا برابر با 137/155 سانتيمتر عرض و 274/23 سانتيمتر طول است . و معمولا يك رويه ي سبز مخملي از جنس پلي استر و پشم روي آن را پوشانده و داراي 6 كيسه كه 4 تاي آن ها در گوشه ها و دوتاي آن ها در طرفين , وسط هر يك از اضلاع بلنتر ميز قرار گرفته اند.
يك حاشيه ي نسبتا پهن اطراف ميز قرار گرفته جايي كه معمولا بازيگنان گچ بازي ( بعدا توضيح داده ميشود ) يا ليوان نوشيدني خود را روي آن قرار مي دهند.
دو چيز مهم بايد درباره ي آن بدانيد
شما بايد از اين حاشيه براي تراز كردن دست خود و مسلط شدن بر ميز استفاده مي كنيد .
شما هرگز نبايد هيچ گونه نوشيدني و يا خوراكي روي آن قرار دهيد زيرا اگر نوشيدني شما روي ميز بريزد روكش ميز كه يكي از مهمترين قسمت هاي ميز محسوب مي شود بايد عوض شود و شما بايد بهاي سنگيني تقريبا معادل 150 $ دلار بپردازيد .
تقريبا آخر هر ميز نزديك ضلع كوچك ميز يك دايره ي تو پر سفيد در دو طرف ميز قرار دارد.شما بايد در ابتداي بازي Cue ball خود را روي يكي از آن ها قرار دهيد.
Rack
Rackيك شي سه گوش است كه بازي كن از آن براي مرتب كردن توپ ها استفاده مي كند .
تمام توپ ها در Rack قرار مي گيرند.
با انگشتان خود دو طرف , عقب Rack را گرفته وعقب و جلو مي كنيد تا توپ ها مرتب كنار هم قرار گيرند .
زيرا فضاي بين توپ ها در زمان برداشتن Rack خيلي مهم است . بايد مراقب باشيد كه توپ ها خوب بهم بچسبند.
Rack به وسيله ي توپ رآس در روي نقطه سفيد انتهايي ميز تنظيم ميشود.
وسيله ي ديگري كه در طول بازي ما از آن استفاده مي كنيم گچ است . ما گچ را به نوك كائوچويي چوب خود مي ماليم تا به ما كمك كند كه چوب در زمان ضربه زدن به توپ بهتر بچسبد .
قوانين
فعاليت زدن توپ در يك مكان حوض مانند فرمي از يك بازي فرانسوي بود كه با گوي و حلقه انجام مي شود , به نام كروكت . اين بازي در چمن بايك چوب دستي ويك توپ ball يا bille كه كم كم به billiard يا bill yard معروف شد بازي مي شود . پس از مدتي اين بازي سرگرمي درباريان شد و به دليل نفرت داشتن آنها از گرما و فعاليت زياد اين بازي را محدودتر كردند و آن را روي ميز در يك محيط بسته انجام مي دادند.
خوب به رنگ ها نگاه كنید , نخستين چيز كه بايد درباره ي بيلي يارد بدانيد اين است كه اين بازي برخلاف باري ها ي توپي ديگر داراي توپ هاي زيادي است . برخي از اين توپ ها ساده يعني داراي رنگي يك پارچه هستند و تعدادي از آنها نيز خط دارند يعني توپي كه نوك و ته آن ها سفيد و يك خط رنگي كه گرداگرد و ميانه ي آن قرار گرفته.
هر يك از توپ ها داراي يك شماره هستند . از شماره ي1 تا 15, كه از شماره ي 1 تا 7 تو پ هاي ساده واز شماره ي9 تا 15 توپ هاي خط دارد را تشكيل مي دهند .توپ شماره ي 8 8ballكدام است ؟. البته , وقتي اين بازي به صورت استاندارد بازي مي شود , توپ 8 نه جزو گروه توپ هاي ساده است و نه جرو گروه توپ هاي خط دار محسوب ميشود . يك توپ خاص است ( توپ سياه را از دست ندهيد چون تمام توپ هايتان سياه مي شود ! ) .
چوب بيليارد
cue stick يا همان چوب بيلي يارد چوبي است كه شما به وسيله ي آن به cue ball توپ مخصوص كه به آن پيتوك نيز گفته مي شود ضربه مي زنيد . اين چوب بلند نوك دار و خيلي هم دقيق است از سه قسمت تشكيل شده.
نوك : قسمتي كه مقداري سفيد و با طولي تقريبا برابر 1/27 سانتيمتر است ويك قسمت كايوچويي در نوك.
بدنه : قسمتي صاف و صيقلي كم پهنا و بلند است در ميانه .
دسته : پر پهناترين قسمت stick كه به صورت مخروطي به طرف ميانه ونوك Stick پيش مي رود . طول اين چوب تقريبا برابر 1متر و 47 سانتيمتر مي باشد .
ميز
يك ميز بيلي يارد تقريبا برابر با 137/155 سانتيمتر عرض و 274/23 سانتيمتر طول است . و معمولا يك رويه ي سبز مخملي از جنس پلي استر و پشم روي آن را پوشانده و داراي 6 كيسه كه 4 تاي آن ها در گوشه ها و دوتاي آن ها در طرفين , وسط هر يك از اضلاع بلنتر ميز قرار گرفته اند.
يك حاشيه ي نسبتا پهن اطراف ميز قرار گرفته جايي كه معمولا بازيگنان گچ بازي ( بعدا توضيح داده ميشود ) يا ليوان نوشيدني خود را روي آن قرار مي دهند.
دو چيز مهم بايد درباره ي آن بدانيد
شما بايد از اين حاشيه براي تراز كردن دست خود و مسلط شدن بر ميز استفاده مي كنيد .
شما هرگز نبايد هيچ گونه نوشيدني و يا خوراكي روي آن قرار دهيد زيرا اگر نوشيدني شما روي ميز بريزد روكش ميز كه يكي از مهمترين قسمت هاي ميز محسوب مي شود بايد عوض شود و شما بايد بهاي سنگيني تقريبا معادل 150 $ دلار بپردازيد .
تقريبا آخر هر ميز نزديك ضلع كوچك ميز يك دايره ي تو پر سفيد در دو طرف ميز قرار دارد.شما بايد در ابتداي بازي Cue ball خود را روي يكي از آن ها قرار دهيد.
Rack
Rackيك شي سه گوش است كه بازي كن از آن براي مرتب كردن توپ ها استفاده مي كند .
تمام توپ ها در Rack قرار مي گيرند.
با انگشتان خود دو طرف , عقب Rack را گرفته وعقب و جلو مي كنيد تا توپ ها مرتب كنار هم قرار گيرند .
زيرا فضاي بين توپ ها در زمان برداشتن Rack خيلي مهم است . بايد مراقب باشيد كه توپ ها خوب بهم بچسبند.
Rack به وسيله ي توپ رآس در روي نقطه سفيد انتهايي ميز تنظيم ميشود.
وسيله ي ديگري كه در طول بازي ما از آن استفاده مي كنيم گچ است . ما گچ را به نوك كائوچويي چوب خود مي ماليم تا به ما كمك كند كه چوب در زمان ضربه زدن به توپ بهتر بچسبد .
قوانين
بازي بيلي يارد از قوانين زيادي در نقاط گوناگون دنيا پيروي مي كند كه شما در اين سايت با قوانين استاندارد جهاني آن آشنا مي شويد . شما بايد اصطلاحات كه در اين بازي به كار مي رود را به خاطر بسپاريد زيرا اين اصطلاحات در طول بازي زياد به كار مي روند.
Cue Ball ( پيتوك ) : يك توپ سفيد است بدون شماره كه شما در بازي فقط به اين توب حق ضربه زدن را داريد .
Object Ball ( توپ هدف ) : اولين توپي كه در طول بازي پيتوك به آن ضربه مي زند.
Break : ضربه اي است كه در ابتداي بازي زده مي شود . وقتي بازي شروع مي شود بازي كني كه از قبل تعيين شده به وسيله پيتوك اوين ضربه بازي را به سوي توپ هاي مرتب شده مي زند وبه اين ترتيب بازي شروع مي شود به اين عمل Break مي گويند.
Pocketing a ball : وقتي يك توپ داخل پاكت رود . به اين عمل Sinking نيز گفته مي شود .
Scratch : هنگامي كه شما هرگز نبايد پيتوك يا توپ طرف مخالف را در پاكت كنيد درغير اين صورت شما Scratch مي گيريد و جريمه مي شويد .
Frozen : وقتي كه توپ هدف به توپ ديگري ويا به ديواره ميز چسبيده باشد . ضربه زدن به اين توپ مقداري دشوار است .
Position Play : موقيت بازي , سرعت لازم براي ضربه زدن , چرخش لازم , استراتزي بازي (به كدام توپ و از كجا ضربه بزنيم كه بهترين مقيت را براي ما فراهم كند ) .
Cut : وقتي شما به پيتوك مستقيما ضربه مي زنيد و آن در يك راستا به توپ هدف برخورد مي كند , توپ هدف در يك خط مستقيم حركت خواهد كرد . اگر شما به توپتان كات دهيد توپ هدف شما ديگر حركتي مستقيم نخواهد داشت و در يك زاويه مشخصي حركت مي كند . به طور مثال در زير پيتوك در يك زاويه مشخص به توپ 4 ضربه مي زند و توپ 4 در نتيجه به سمت كه پيشبيني شده هدايت مي شود
Banking a shot : زماني كه شما به پيتوك ضربه بزنيد و پيتوك شما به توپ هدف و توپ هدف به ديواره ميز برخورد كند و داخل يكي از پاكت ها برود , اين به اين معنا است كه شما يا خيلي خوب بازي مي كنيد و يا خيلي خوش شانس هستيد . در زير پيتوك به توپ 2 ضربه زده وتوپ 2 به ديواره اصابت كرده و با يك زاويه مشخص ( اگر با دقت و محاسبه زده شود )داخل پاكت مي رود ( اميدواريم ) .
Combination : اين در زماني صورت مي گيرد كه ما به پيتوك ضربه بزنيم و پيتوك به يكي از توپ هاي خودما ن و آن توپ به توپ هدف ضربه بزند و آن را هدايت كند .
Draw : هنگامي كه شما مي خواهيد به پيتوك ضربه بزنيد و پيتوك به توپ ديگر و مي خواهيد كه پيتوك شما پس از ضربه زدن جلو نرود بلكه به عقب برگردد ( مثلا زماني كه توپ شما نزديك پاكت قرار گرفته ) شما بايد به قسمت ميانه و پايين توپ ضربه بزنيد .
هنگامي كه شما مي خواهيد به توپي ضربه بزنيد و پيتوك شما سر جاي توپ هدف باستد ونه جلو برود و نه عقب , بايد به قسمت مياني وبالاي توپ ضربه بزنيد. .
مزدوران گشت های ارشاد در حال آزار مردم - عکس
مبارزه با بدحجابی
طرح گشت ارشاد
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
طرح برخورد با بدحجابی در تهران
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
طرح گشت ارشاد
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
طرح جدید گشت ارشاد
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
طرح جدید برخورد با بدحجابی در تهران
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
گشت ارشاد
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
عکس جدید مبارزه با بدحجابی
طرح جدید برخورد با بدحجابی در تهران
بازی فلش - تیر اندازی نیک آهنگ کوثر به سبزها !
نیک آهنگ کوثر پسر خیلی هنرمندی هست فقط کارتونهای خامنه ای و آخوندها رو کم میکشه و کارهای انتقادیش هم در مورد جنبش سبز خیلی عالی هست ولی متاسفانه در زمان نامناسب ارائه میشه ( بیشتر جنبه ضد خبر پیدا میکنه تا انتقاد ! هر چند معتقدم نیتش خیره )
در 24 ساعت آغازین حمله آمریکا به جمهوری اسلامی ساختار سپاه از هم پاشیده خواهدشد .
تمامی شواهد و قرائن حاکی از آن است که دولت ایالات متحده آمریکا مصمم است پرونده تسلیحات هسته ای جمهوری اسلامی را تا پایان سال 2010 مختومه کند که برای این مهم ، همزمان دارد از دو راهکار نرم ( دیپلماسی) و سخت ( نظامی ) استفاده میکند . در بحث دیپلماتیک کاملا مشخص است که با کارشکنی های جمهوری اسلامی ( که هدفش خرید زمان برای رسیدن به ساعت سین – آزمایش موفقیت آمیز اولین بمب هسته ای - میباشد ) موضوع به بن بست رسیده و باز کردن این گره کور تا پایان سال 2010 ممکن نخواهد بود برای همین دولت آمریکا قسمت اعظم انرژی اش را بسمت راهکار بازدارنده سخت متمرکز کرده است و دلیل سکوتش هم در این رابطه بخاطر این است که عملیات نظامی آتی بر علیه جمهوری اسلامی از نظر طبقه بندی آفندی در دسته حملات آنی ( شوک و بهت ) قرار میگیرد و از اسامی که در محافل نظامی بر روی این عملیات گذاشته میشود ( عملیات پنجه شاهین یا عقاب طلایی و ... ) میتوان استنباط کرد که این آفند از نوع حملات هوا پایه ( حمله با موشک و هواپیماهای بمب افکن و جنگنده ) خواهد بود . البته میتواند در مراحل بعد تغییر تاکتیک پیدا کند . در سایت های خبری پیش بینی شده که در ساعات اولیه عملیات ، بیش از 500 موشک کروز اهداف استراتژیک جمهوری اسلامی را منهدم خواهد کرد و عملا فضای سرزمینی ایران به منطقه پرواز ممنوع تبدیل خواهد شد و نیروی هوایی و موشکی جمهوری اسلامی هم در زیر چتر امنیتی سیستم پدافند هوایی ارتش آمریکا - پاتریوت ( پتریوت ) - زمین گیر خواهد شد .
همچنین ایالات متحده آمریکا در زمینه عملیات نیمه سخت ( عملیات شناسایی و اطلاعاتی ) با تعدادی از فرماندهان و سرداران سپاه پاسداران و ستاد مشترک نیروهای مسلح و وزارت دفاع بصورت کاملا نامحسوس ( در عراق و عربستان و لبنان ) وارد مذاکره شده است که پیش بینی میشود نتیجه این مذاکرات به دو مسیر ختم شود :
1- کودتای نظامیان وطن پرست بر علیه جمهوری اسلامی و سرنگونی رژیم قبل از حمله آمریکا .
2- عدم همکاری بخش های گسترده ای از نیروهای نظامی با رژیم بعد از حمله آمریکا به جمهوری اسلامی .
2- عدم همکاری بخش های گسترده ای از نیروهای نظامی با رژیم بعد از حمله آمریکا به جمهوری اسلامی .
در هر صورت همانطور که آمریکا توانست در جنگ سوم خلیج فارس ( حمله به رژیم بعث عراق و سرنگونی صدام حسین ) ارتش عراق را متقاعد به عدم همکاری با نظام در حال سقوط بعث کند بنظر میرسد همین سرنوشت در انتظار جمهوری اسلامی باشد ( هرچند رژیم حاکم بر ایران اسیر تخیلات خود ساخته اش ، مبنی بر حمایت بی چون و چرای نظامیان از حکومتش شده است ! )
خمینی و پنجاه دروغ زير درخت سيب
منبع پژواک ایران
1. بشر در اظهار نظر خودش آزاد است. اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است.
2. مطبوعات در نشر همهء حقایق و واقعیات آزادند
3. در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند.
4. یکی از بنیانهای اسلام آزادی است... بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است.
5. برنامهء ما تحصیل استقلال و آزادی است.
6. حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است.
7. دولت اسلامی يک دولت دمکراتيک به معنای واقعی است. و اما من هيچ فعاليت در داخل دولت ندارم و به همين نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکيل شود، نقش هدايت را دارم.
8. اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است.
9. ولایت با جمهور مردم است... نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است.
10. اما شكل حكومت ما جمهوري است، جمهوري به معناي اينكه متكي به آراي اكثريت است.
11. حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوریها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و باهمه مظاهر تمدن موافق.
12. شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوریها.
13. در اين جمهوري يك مجلس ملي مركب از منتخبين واقعي مردم امور مملكت را اداره خواهند كرد.
14. عزل مقامات جمهوري اسلامي به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتي مقامات مادامالعمر نيست، طول مسئوليت هر يك از مقامات محدود و موقت است. يعني مقامات ادواري است، هر چند سال عوض ميشود. اگر هم هر مقامي يكي از شرايطش را از دست داد، ساقط ميشود.
15. رژيم ايران به يک نظام دمکراسیای تبديل خواهد شد که موجب ثبات منطقه میگردد.
16. اختیارات شاه را نخواهم داشت.
17. من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت.
18. من در آینده [پس از پیروزی انقلاب] همین نقشی که الان دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می کنم... لکن من در خود دولت نقشی ندارم.
19. ما به خواست خداي تعالي در اولين زمان ممكن و لازم برنامههاي خود را اعلام خواهيم نمود، ولي اين بدان معني نيست كه من زمام امور كشور را به دست بگيرم و هر روز نظير دوران ديكتاتوري شاه، اصلي بسازم و عليرغم خواست ملت به آنها تحميل كنم. به عهدهء دولت و نمايندگان ملت است كه در اين امور تصميم بگيرند، ولي من هميشه به وظيفة ارشاد و هدايتم عمل ميكنم.
20. علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادی مجريان امور ميباشند.اين حكومت در همهء مراتب خود متكی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزيابی و انتقاد عمومی خواهد بود.
21. من نميخواهم رياست دولت را داشته باشم. طرز حكومت، حكومت جمهوری است و تكيه بر آرای ملت.
22. مردم هستند که بايد افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند و ليکن من شخصاً نمیتوانم در اين تشکيلات مسئوليت خاصی را بپذيرم و در عين حال هميشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظيفه ارشادی خود را انجام می دهم.
23. من چنين چيزي نگفتهام كه روحانيون متكفل حكومت خواهند شد. روحانيون شغلشان چيز ديگري است.
24. من و ساير روحانيون در حكومت پستي را اشغال نميكنيم، وظيفهء روحانيون ارشاد دولتها است. من در حكومت آينده نقش هدايت را دارم.
25. حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور میگذارد.
26. قانون این است، عقل این است، حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد.
27. بايد اختيارات دست مردم باشد، اين يك مسئله عقلي است. هر عاقلي اين مطلب را قبول دارد كه مقدرات هركسي بايد دست خودش باشد.
28. حكومت اسلامی بر حقوق بشر و ملاحظهی آن است. هيچ سازمانی و حكومتی به اندازهء اسلام ملاحظهء حقوق بشر را نكرده است. آزادی و دموكراسی به تمام معنا در حكومت اسلامی است، شخص اول حكومت اسلامی با آخرين فرد مساوي است در امور .
29. اسلام، هم حقوق بشر را محترم مىشمارد و هم عمل مىكند. حقى را از هيچ كس نمىگيرد. حق آزادى را از هيچ كس نمىگيرد. اجازه نمىدهد كه كسانى بر او سلطه پيدا كنند كه حق آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب كند.
30. بايد اختيارات دست مردم باشد.هر آدم عاقلی اين را قبول دارد که مقدرات هر کس بايد در دست خودش باشد.
31. ما که میگوییم حکومت اسلامی میخواهیم جلوی این هرزهها گرفته شود، نه اینکه برگردیم به 1400 سال پیش. ما میخواهیم به عدالت 1400 سال پیش برگردیم. همهی مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم.
32. ما وقتی از اسلام صحبت ميكنيم به معنی پشت كردن به ترقی و پيشرفت نيست. ما قبل از هر چيز فكر ميكنيم كه فشار و اختناق وسيلهی پيشرفت نيست.
33. دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند... رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود.
34. در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی میرود و قاضی او را احضار میکند و او هم حاضر می شود.
35. ما حکومتی را میخواهیم که برای اینکه یک دسته می گویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشد.
36. حکومتی که ما میخواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود، یکی علی و یکی هم عمر...
37. حكومت اسلامي، حكومت ملى است. حكومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت است. اين طور نيست كه با قلدرى آمده باشد كه بخواهد حفظ كند خودش را. با آراء ملت مى آيد و ملت او را حفظ مى كند و هر روز هم كه بر خلاف آراء ملت عمل بكند قهراً ساقط است.
38. تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند.
39. اقلیتهای مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.
40. تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند.
41. از یهودیانی که به اسرائیل رفته اند دعوت میکنیم به وطن خود بازگردند. با آنها کمال خوشرفتاری خواهد شد.
42. اسلام جواب همهء عقاید را بعهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد.
43. در حکومت اسلامی همهء افراد دارای آزادی در بیان هرگونه عقیدهای هستند.
44. جامعهء آيندهء ما جامعهء آزادی خواهد بود. همهء نهادهای فشار و اختناق و همچنين استثمار از ميان خواهد رفت.
45. ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکالهایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند.
46. این که می گویند اگر اسلام پیدا شد زنان باید توی خانه بنشینند و قفلی بر آن زده و دیگر بیرون نیایند تبلیغات است. زن و مرد همه آزادند که به دانشگاه بروند. رای بدهند. رای بگیرند. ما با ملعبه بودن زن و به قول شاه "زن خوب است زیبا باشد" مخالفیم.
47. اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است.
48. زنان در انتخاب، فعاليت و سرنوشت و همچنين پوشش خود با رعايت موازين اسلامی آزادند.
49. زنها در حكومتِ اسلامی آزادند. حقوق آنان مثل حقوق مردها است. اسلام زن را از اسارت مردها بيرون آورد و آنها را هم رديف مردها قرار داده است. تبليغاتی كه عليه ما ميشود برای انحراف مردم است.
50. اسلام همهء حقوق و امور بشر را تضمين كرده است.
1. بشر در اظهار نظر خودش آزاد است. اولین چیزی که برای انسان هست آزادی بیان است.
2. مطبوعات در نشر همهء حقایق و واقعیات آزادند
3. در جمهوری اسلامی کمونیستها نیز در بیان عقاید خود آزادند.
4. یکی از بنیانهای اسلام آزادی است... بنیاد دیگر اسلام اصل استقلال ملی است.
5. برنامهء ما تحصیل استقلال و آزادی است.
6. حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدل و دموکراسی است.
7. دولت اسلامی يک دولت دمکراتيک به معنای واقعی است. و اما من هيچ فعاليت در داخل دولت ندارم و به همين نحو که الآن هستم، وقتی دولت اسلامی تشکيل شود، نقش هدايت را دارم.
8. اسلام یک دین مترقی و دموکراسی به معنای واقعی است.
9. ولایت با جمهور مردم است... نظام حکومتی ایران جمهوری اسلامی است که حافظ استقلال و دموکراسی است.
10. اما شكل حكومت ما جمهوري است، جمهوري به معناي اينكه متكي به آراي اكثريت است.
11. حکومت جمهوری است مثل سایر جمهوریها و احکام اسلام هم احکام مترقی و مبتنی بر دموکراسی و پیشرفته و باهمه مظاهر تمدن موافق.
12. شکل حکومت جمهوری است. جمهوری به همان معنا که در همه جا جمهوری است. جمهوری اسلامی، جمهوری است مثل همه جمهوریها.
13. در اين جمهوري يك مجلس ملي مركب از منتخبين واقعي مردم امور مملكت را اداره خواهند كرد.
14. عزل مقامات جمهوري اسلامي به دست مردم است. برخلاف نظام سلطنتي مقامات مادامالعمر نيست، طول مسئوليت هر يك از مقامات محدود و موقت است. يعني مقامات ادواري است، هر چند سال عوض ميشود. اگر هم هر مقامي يكي از شرايطش را از دست داد، ساقط ميشود.
15. رژيم ايران به يک نظام دمکراسیای تبديل خواهد شد که موجب ثبات منطقه میگردد.
16. اختیارات شاه را نخواهم داشت.
17. من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت.
18. من در آینده [پس از پیروزی انقلاب] همین نقشی که الان دارم خواهم داشت. نقش هدایت و راهنمایی، و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می کنم... لکن من در خود دولت نقشی ندارم.
19. ما به خواست خداي تعالي در اولين زمان ممكن و لازم برنامههاي خود را اعلام خواهيم نمود، ولي اين بدان معني نيست كه من زمام امور كشور را به دست بگيرم و هر روز نظير دوران ديكتاتوري شاه، اصلي بسازم و عليرغم خواست ملت به آنها تحميل كنم. به عهدهء دولت و نمايندگان ملت است كه در اين امور تصميم بگيرند، ولي من هميشه به وظيفة ارشاد و هدايتم عمل ميكنم.
20. علما خود حكومت نخواهند كرد. آنان ناظر و هادی مجريان امور ميباشند.اين حكومت در همهء مراتب خود متكی به آرای مردم و تحتِ نظارت و ارزيابی و انتقاد عمومی خواهد بود.
21. من نميخواهم رياست دولت را داشته باشم. طرز حكومت، حكومت جمهوری است و تكيه بر آرای ملت.
22. مردم هستند که بايد افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند و ليکن من شخصاً نمیتوانم در اين تشکيلات مسئوليت خاصی را بپذيرم و در عين حال هميشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظيفه ارشادی خود را انجام می دهم.
23. من چنين چيزي نگفتهام كه روحانيون متكفل حكومت خواهند شد. روحانيون شغلشان چيز ديگري است.
24. من و ساير روحانيون در حكومت پستي را اشغال نميكنيم، وظيفهء روحانيون ارشاد دولتها است. من در حكومت آينده نقش هدايت را دارم.
25. حکومت اسلامی ما اساس کار خود را بر بحث و مبارزه با هر نوع سانسور میگذارد.
26. قانون این است، عقل این است، حقوق بشر این است که سرنوشت هر آدمی باید به دست خودش باشد.
27. بايد اختيارات دست مردم باشد، اين يك مسئله عقلي است. هر عاقلي اين مطلب را قبول دارد كه مقدرات هركسي بايد دست خودش باشد.
28. حكومت اسلامی بر حقوق بشر و ملاحظهی آن است. هيچ سازمانی و حكومتی به اندازهء اسلام ملاحظهء حقوق بشر را نكرده است. آزادی و دموكراسی به تمام معنا در حكومت اسلامی است، شخص اول حكومت اسلامی با آخرين فرد مساوي است در امور .
29. اسلام، هم حقوق بشر را محترم مىشمارد و هم عمل مىكند. حقى را از هيچ كس نمىگيرد. حق آزادى را از هيچ كس نمىگيرد. اجازه نمىدهد كه كسانى بر او سلطه پيدا كنند كه حق آزادى را به اسم آزادى از آنها سلب كند.
30. بايد اختيارات دست مردم باشد.هر آدم عاقلی اين را قبول دارد که مقدرات هر کس بايد در دست خودش باشد.
31. ما که میگوییم حکومت اسلامی میخواهیم جلوی این هرزهها گرفته شود، نه اینکه برگردیم به 1400 سال پیش. ما میخواهیم به عدالت 1400 سال پیش برگردیم. همهی مظاهر تمدن را هم با آغوش باز قبول داریم.
32. ما وقتی از اسلام صحبت ميكنيم به معنی پشت كردن به ترقی و پيشرفت نيست. ما قبل از هر چيز فكر ميكنيم كه فشار و اختناق وسيلهی پيشرفت نيست.
33. دولت استبدادی را نمیتوان حکومت اسلامی خواند... رژیم اسلامی با استبداد جمع نمیشود.
34. در حکومت اسلامی اگر کسی از شخص اول مملکت شکایتی داشته باشد، پیش قاضی میرود و قاضی او را احضار میکند و او هم حاضر می شود.
35. ما حکومتی را میخواهیم که برای اینکه یک دسته می گویند مرگ بر فلان کس، آنها را نکشد.
36. حکومتی که ما میخواهیم مصداقش یکی حکومت پیغمبر است که حاکم بود، یکی علی و یکی هم عمر...
37. حكومت اسلامي، حكومت ملى است. حكومت مستند به قانون الهى و به آراء ملت است. اين طور نيست كه با قلدرى آمده باشد كه بخواهد حفظ كند خودش را. با آراء ملت مى آيد و ملت او را حفظ مى كند و هر روز هم كه بر خلاف آراء ملت عمل بكند قهراً ساقط است.
38. تمام اقلیتهای مذهبی در حکومت اسلامی میتوانند به کلیه فرائض مذهبی خود آزادانه عمل نمایند و حکومت اسلامی موظف است از حقوق آنها به بهترین وجه دفاع کند.
39. اقلیتهای مذهبی به بهترین وجه از تمام حقوق خود برخوردار خواهند بود.
40. تمام اقلیتهای مذهبی در ایران برای اجرای آداب دینی و اجتماعی خود آزادند.
41. از یهودیانی که به اسرائیل رفته اند دعوت میکنیم به وطن خود بازگردند. با آنها کمال خوشرفتاری خواهد شد.
42. اسلام جواب همهء عقاید را بعهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق ها را با منطق جواب خواهد داد.
43. در حکومت اسلامی همهء افراد دارای آزادی در بیان هرگونه عقیدهای هستند.
44. جامعهء آيندهء ما جامعهء آزادی خواهد بود. همهء نهادهای فشار و اختناق و همچنين استثمار از ميان خواهد رفت.
45. ما یک حاکمی می خواهیم که توی مسجد وقتی آمد نشست بیایند دورش بنشینند و با او صحبت کنند و اشکالهایشان را بگویند. نه اینکه از سایه او هم بترسند.
46. این که می گویند اگر اسلام پیدا شد زنان باید توی خانه بنشینند و قفلی بر آن زده و دیگر بیرون نیایند تبلیغات است. زن و مرد همه آزادند که به دانشگاه بروند. رای بدهند. رای بگیرند. ما با ملعبه بودن زن و به قول شاه "زن خوب است زیبا باشد" مخالفیم.
47. اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است بلکه خود پایه گذار آزادی زن در تمام ابعاد وجودی زن است.
48. زنان در انتخاب، فعاليت و سرنوشت و همچنين پوشش خود با رعايت موازين اسلامی آزادند.
49. زنها در حكومتِ اسلامی آزادند. حقوق آنان مثل حقوق مردها است. اسلام زن را از اسارت مردها بيرون آورد و آنها را هم رديف مردها قرار داده است. تبليغاتی كه عليه ما ميشود برای انحراف مردم است.
50. اسلام همهء حقوق و امور بشر را تضمين كرده است.
بررسی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی
از ساواک تا واواک؛ کالبد شکافی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی
وزارت اطلاعات، مجموعه ای امنیتی است که کمتر تحلیل های واقع بینانه در مورد آن نگاشته شده است. مشخصه اکثر تحلیل های موجود، بزرگنمایی، اغراق گویی وتمایل ناخوداگاه به تقویت تصویری از این مجموعه امنیتی است که بیش از همه به خودآشیفتگی مزمن اعضا و کارمندان آن یاری می رساند. لقب بی مسمای سرباز گمنام امام زمان (که البته دیگر حتی اعضای وزارت اطلاعات نیز به آن اعتقادی ندارند!)، در این راستا جریان یافت که وزارت اطلاعات را از یک نهاد امنیتی به یک نهاد مقدس تبدیل کند! یعنی، وزارت اطلاعات همزمان یک نهاد امنیتی و نهاد مقدس است و این امری است که با نگاهی به زندگی شخصی اعضای واواک (چه از نظر رفتار جنسی و چه از نظر مسایل مالی) به شدت رنگ می بازد!
درواقع وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، یکی از فاسدترین و درعین حال فرسوده ترین و بی رمق ترین نهادهای امنیتی دنیاست و تنها با نهادهای امنیتی آمریکای لاتین قابل مقایسه است.
واقعه قتل های زنجیره ای، به عنوان پدیده ای همیشه حاضر و نه رویدادی استثنایی، به خوبی ماهیت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را با تمامی ابعاد و زوایای آن برملا ساخت.
توجه به این نکته که درست پس از قتل های زنجیره ای مسوولین وقت وزارت اطلاعات، قصد تشکیل یگان مسلح در این وزارت خانه را داشتند به خوبی ماهیت واواک را برملا می سازد.
از ابتدای تاسیس وزارت اطلاعات، وقایعی که صرفا از نظر شدت با قتل های زنجیره ای متمایز بودند، در واواک روی داده و می دهد.
وزارت اطلاعات، مجموعه ای امنیتی است که کمتر تحلیل های واقع بینانه در مورد آن نگاشته شده است. مشخصه اکثر تحلیل های موجود، بزرگنمایی، اغراق گویی وتمایل ناخوداگاه به تقویت تصویری از این مجموعه امنیتی است که بیش از همه به خودآشیفتگی مزمن اعضا و کارمندان آن یاری می رساند. لقب بی مسمای سرباز گمنام امام زمان (که البته دیگر حتی اعضای وزارت اطلاعات نیز به آن اعتقادی ندارند!)، در این راستا جریان یافت که وزارت اطلاعات را از یک نهاد امنیتی به یک نهاد مقدس تبدیل کند! یعنی، وزارت اطلاعات همزمان یک نهاد امنیتی و نهاد مقدس است و این امری است که با نگاهی به زندگی شخصی اعضای واواک (چه از نظر رفتار جنسی و چه از نظر مسایل مالی) به شدت رنگ می بازد!
درواقع وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، یکی از فاسدترین و درعین حال فرسوده ترین و بی رمق ترین نهادهای امنیتی دنیاست و تنها با نهادهای امنیتی آمریکای لاتین قابل مقایسه است.
واقعه قتل های زنجیره ای، به عنوان پدیده ای همیشه حاضر و نه رویدادی استثنایی، به خوبی ماهیت وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی را با تمامی ابعاد و زوایای آن برملا ساخت.
توجه به این نکته که درست پس از قتل های زنجیره ای مسوولین وقت وزارت اطلاعات، قصد تشکیل یگان مسلح در این وزارت خانه را داشتند به خوبی ماهیت واواک را برملا می سازد.
از ابتدای تاسیس وزارت اطلاعات، وقایعی که صرفا از نظر شدت با قتل های زنجیره ای متمایز بودند، در واواک روی داده و می دهد.
به طور کلی، واواک بازتابی تمام عیار از نظم سیاسی موجود است و تمامی ویژگی های آن را در خود بازنمایی کرده است، درست همان گونه که ساواک بازتابی از نظم سیاسی رژیم پهلوی بود. (ساختمان اصلی وزارت اطلاعات در خیابان خواجه عبدالله انصاری درواقع محل ساواک است!)
واواک، اساسا یک نهاد امنیتی به معنای مدرن آن نیست، بلکه یک مجموعه سیاسی – اقتصادی است که از ابزارهای امنیتی برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی استفاده می کند. واواک، را در واقع می توان شرکت سهامی امنیتی نامید که در مرحله بعد به شرکت سهامی اقتصادی تبدیل می شود. بدین معنا که ساختار چند لایه و پاره پاره سیاسی در ایران و تضادها و کشمکش های کانون های مختلف قدرت، خود را به صورت باندهای مختلف حاکم بر واواک نشان می دهد. هر کدام از کانون های قدرت، دارای سهم مخصوص خود در واواک است: بخشی از واواک متعلق به اصلاح طلبان است، بخشی برای موتلفه، بخشی برای بنیادگرایان و… دروا قع واواک، از ابتدا تا کنون به صورت محفلی و باندی اداره شده و می شود. نقش وزیر (سوای دوران مسوولیت فلاحیان در دوره اول) همواره نقش حاشیه ای بوده و وزیر زیر سلطه باندهای مختلف حاکم بر واواک له می شود.
نکته جالب اینکه بدلیل نفوذ فراوان اصلاح طلبان در واواک و ارتباط فرامرزی برخی از چهره های اصلاح طلب با عناصر اپوزیسیون و برخی از سازمان های امنیتی غرب (بویژه سیا)، بخش جالب توجهی از اطلاعات محرمانه و سری واواک خود بخود به میز ایران در سیا منتقل شده ومی شود، به نحوی که میتوان گفت سیا نیز در واواک سهم دارد و بخشی از واواک به شکل غیرمستقیم برای سیا کار کرده و میکند! از این منظر، واواک در تمامی سازمان های امنیتی دنیا بی نظیر است!
نکته دیگر این که اعضای واواک، برخلاف انچه که تصور می شود، بیش از همه از نظم سیاسی موجود متنفرند. اعضای واواک بدلیل دسترسی به اطلاعات محرمانه؛ از زندگی شخصی، رفتار جنسی و مالی بسیاری از مقامات بلندپایه مطلع اند. مشاهده ریاکاری ها و رفتار برخلاف گفتار آنان، اعضای واواک را نسبت به اعتقادات و ارمان های خود متزلزل ساخته است. بیهوده نیست که اعضای واواک شدیدا نسبت به پناهندگی و زندگی در خارج حساس بوده و تمایل شدید دارند. از این منظر، می توان آن ها را با گروهی که برای دریافت پناهندگی تن به همجنس بازی میدهند مقایسه کرد!
واواک، اساسا یک نهاد امنیتی به معنای مدرن آن نیست، بلکه یک مجموعه سیاسی – اقتصادی است که از ابزارهای امنیتی برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی استفاده می کند. واواک، را در واقع می توان شرکت سهامی امنیتی نامید که در مرحله بعد به شرکت سهامی اقتصادی تبدیل می شود. بدین معنا که ساختار چند لایه و پاره پاره سیاسی در ایران و تضادها و کشمکش های کانون های مختلف قدرت، خود را به صورت باندهای مختلف حاکم بر واواک نشان می دهد. هر کدام از کانون های قدرت، دارای سهم مخصوص خود در واواک است: بخشی از واواک متعلق به اصلاح طلبان است، بخشی برای موتلفه، بخشی برای بنیادگرایان و… دروا قع واواک، از ابتدا تا کنون به صورت محفلی و باندی اداره شده و می شود. نقش وزیر (سوای دوران مسوولیت فلاحیان در دوره اول) همواره نقش حاشیه ای بوده و وزیر زیر سلطه باندهای مختلف حاکم بر واواک له می شود.
نکته جالب اینکه بدلیل نفوذ فراوان اصلاح طلبان در واواک و ارتباط فرامرزی برخی از چهره های اصلاح طلب با عناصر اپوزیسیون و برخی از سازمان های امنیتی غرب (بویژه سیا)، بخش جالب توجهی از اطلاعات محرمانه و سری واواک خود بخود به میز ایران در سیا منتقل شده ومی شود، به نحوی که میتوان گفت سیا نیز در واواک سهم دارد و بخشی از واواک به شکل غیرمستقیم برای سیا کار کرده و میکند! از این منظر، واواک در تمامی سازمان های امنیتی دنیا بی نظیر است!
نکته دیگر این که اعضای واواک، برخلاف انچه که تصور می شود، بیش از همه از نظم سیاسی موجود متنفرند. اعضای واواک بدلیل دسترسی به اطلاعات محرمانه؛ از زندگی شخصی، رفتار جنسی و مالی بسیاری از مقامات بلندپایه مطلع اند. مشاهده ریاکاری ها و رفتار برخلاف گفتار آنان، اعضای واواک را نسبت به اعتقادات و ارمان های خود متزلزل ساخته است. بیهوده نیست که اعضای واواک شدیدا نسبت به پناهندگی و زندگی در خارج حساس بوده و تمایل شدید دارند. از این منظر، می توان آن ها را با گروهی که برای دریافت پناهندگی تن به همجنس بازی میدهند مقایسه کرد!
از نظر توانایی کار امنیتی و اطلاعاتی، واواک تنها بر دو مولفه استوار است: خبرچین ها و تکنولوژی. به طور کلی و در ادبیات امنیتی، کار اطلاعاتی سه جز دارد:
۱. جمع آوری اطلاعات (خبرچین ها، شنود، جاسوس و…)
۲. تجزیه و تحلیل اطلاعات
٣. توزیع اطلاعات
در یک سازمان مدرن امنیتی جز دوم است که اهمیت دارد. اما واواک به دلیل ساختار فرسوده و عقب مانده اش، صرفا بر مولفه اول متکی است. تا جایی که می توان گفت سیستم اطلاعاتی ایران، خبرچین محور است.
تکنولوژی نیز یک محصول وارداتی است که می توان از شرکت های اروپایی که در زمینه شنود، جاسوسی و استراق سمع فعالیت می کنند خریداری کرد. از این رو، استفاده از ابراز تکنولوزیک روز دنیا مزیت خاصی محسوب نمی شود.
فعالین و مبارزین سیاسی، بیش از همه باید مراقب خبرچین های انبوه واواک باشند که برای مبلغ بسیار کمی پول حاضر به انجام هر کاری هستند. بنابراین واواک از جهت کار امنیتی، هیچ توانایی خاصی ندارند. واواک در رده بندی سازمان های امنیتی دنیا در رده های ۶۰ -۷۰، در آسیا بعد از چین، هندوستان و پاکستان چهارم و در منطقه خاورمیانه بعد از موساد دوم است.
نکته جالب توجه دیگر واواک، تورم شدید کارمندان در آن است. در حالی که موساد چیزی در حدود ۲۰۰۰ نیرو دارد، واواک دست کم ۲۰ هزار نیروی رسمی و ده ها هزار نفر غیررسیمی و خبرچین دارد. این تورم نیرو؛ باعث افت کارایی در آن شده است.
واواک یک سازمان فربه و ناکارامد امنیتی است که بیشتر به عنوان یک ابزار سرکوب عمل می کند تا این که کارکردهای امنیتی مناسب از خود نشان دهد.واواک، ۱۵ معاونت دارد که مثلا یکی از معاونت های آن به نام معاونت سیاسی یه ویژه صرفا برای مقابله با روحانیون ناراضی! طراحی شده است و این به خوبی سرشت سرکوب گر واواک را نشان می دهد.
واواک در خارج از کشور، حوزه های جغرافیایی متعدد دارد که هر کدام توسط یک مرکز هدایت می شوند. این مراکز مستقیما با تهران در تماس اند. مراکز اصلی واواک در دنیا بدین قرار اند:
۱. اوراسیا: روسیه سفید
۲. خاورمیانه: لبنان
٣. آسیای میانه: ترکمنستان
۴. امریکای شمالی: کانادا
۵. آمریکای جنوبی: ونزوئلا
۶. آفریقا: کنیا
۷. اروپا: دانمارک
٨. اسکاندیناوی: سوید
هر کدام از این مراکز عهده دار پشتیباتی و کنترل شبکه های جاسوسی در کشورهای مجاور خود هستند.
مراکز واواک در تهران و شهرهای دیگر ایران، اغلب به صورت خانه ها یا محل های اداری معمولی هستند. مثلا دفتر همکاری های فن آوری ریاست جمهوری (در خیابان دریان نو تهران) یکی از زیرمجموعه های معاونت فنی واواک می باشد.
واواک نیروهای اصلی خود را معمولا از بین دانشجویان (و نه فارغ التحصیلان) دانشگاه های خوب کشور که به دلیل وضعیت دانشجویی وضع مالی خوبی ندارند، انتخاب می کند و به تدریج زمینه های جذب آنان را فراهم می سازد.
نوع برخورد واواک با فعالین سیاسی، بیشتر از جنس فشار سیاسی است که از نقطه نظر امنیتی هیچ ارزشی ندارد. واواک (کاملا شبیه کا.گ.ب) سعی می کند بر سر زندگی شخصی، اقتصادی و تحصیلی افراد مانع تراشی کند. واواک، اغلب عاجزانه، سعی می کند زندگی افراد را دچار مشکل سازد و این پدرسوخته بازی یک رفتار دایم کفتاران گمنام می باشد.
لاپوشانی؛ نیز یک رویه همیشگی در واواک است. بدین معنی که در هر مورد (یا کیس) واواک یا همه چیز را از قبل می داند یا این که اصلا چیزی روی نداده است.
سیامک پورزند یکی از نمونه ها در این زمینه است. زمانیکه مشخص شد پورزند توانسته است دور از واواک دست به چنین نفوذ عمیقی بزند، واواک در جلسه ای محرمانه اعلام کرد که پورزند عامل ما بوده است! معلوم نیست اگر پورزند عامل واواک بوده است، چرا اجازه دادند آن بلا را در زندان برسر وی بیاورند!
جدیدترین افتضاح واواک، ماجرای دستگیری موسویان است. در ماجرای موسویان، واواک به راحتی فریب مجموعه ای از مدارک جعلی را خورده بود که برای بدنام کردن موسویان توسط ام.ای.۵ طراحی و به طور غیرمستقیم و از طریق سازمان امنیت روسیه و تحت یک مبادله اطلاعاتی به واواک تحویل داده شد. معلوم نیست واواک و وزیر بی کفایت وی، چه پاسخی برای این رسوایی دارند!
در حال حاضر و هر چه زمان می گذرد، واواک قدرت، نفوذ و همینه خود را چه در ساختار قدرت و چه در سطح بین المللی از دست می دهد. ساخت قدرت، دیگر اعتماد چندانی به واواک ندارد و ترجیح می دهد بیشتر بر اطلاعات سپاه تکیه کند. زندانی ساختن چند دانشجو یا معلم بدبخت یا راننده شرکت واحد وظایف اصلی و افتخارات واواک را تشکیل می دهد!
زمانی پیش از این نهادی مانند نیروی انتظامی به عنوان بازوی واواک عمل می کرد، اما امروزواواک به چنان ذلتی رسیده که مجبور است وظایف نیروی انتظامی مانند دستگیری قاچاق چی ها، و مانند این را انجام دهد!
یک بازداشتی از شکنجه گاه کهریزک میگوید .
ماجد، الف، یکی از دستگیر شدگان روز 18 تیر است. این دانشجوی بیست و چند ساله، پس از آزادی ازبازداشتگاه کهریزک در گفت و گو با روز از شرایط مخوفی گفته که بر این زندان حاکم است.
کی و در کجا بازداشت شدید؟
تقاطع اسکندری شمالی و خیابان انقلاب. دقیقا روبروی ایستگاه اتوبوس بی آرتی ایستگاه قریب. ساعت 6. 30.
چگونه بازداشت شدید؟
به همراه یکی ازدوستانم به درحال حرکت به سمت انقلاب و ازآنجا کوی دانشگاه بودیم. سرو صداهاورفت وآمد بسیار زیاد بود و مامی خواستیم زودتر به محل مورد نظر برسیم. ما می دیدیم که یگان های ویژه به سمت مردم یورش می آورند، برای اینکه با آنها روبرو نشویم از کوچه های فرعی عبورمی کردیم. درآنجا هم لباس شخصی ها و نیروهای بسیجی بودند واز همه خطرناکتر. بنابراین تصمیم گرفتیم به خیابان انقلاب برگردیم. در تقاطع اسکندری درگیری شدیدی بود. ما هم به مردم پیوستیم وحدود یک ساعت برای عبور از سد ماموران وپیوستن به موج سبزتلاش کردیم.
آیا شعار می دادید؛ یا سنگ پرتاب می کردید؟
بله. همه همین کاررا می کردند. در برابر چماق و گلوله چکار می توانستیم بکنیم؟ اصلا کسی برای غیر از این کار درآن محل نبود. دختران از خیابان های فرعی سنگ می آوردند وبه عنوان گروههای پشتیبانی عمل می کردند. خانواده های مستقر درمحل هم شربت و آب درست می کردند و به معترضان می دادند.
شما را شناسایی کردند؟
نه. من دریک حمله ناگهانی وغافلگیرانه به دام افتادم. درحالی که با نیروهای گارد ویژه درحال ستیز بودیم، ازخیابان اسکندری جنوبی موتور سواران لباس شخصی به سرعت وارد خیابان انقلاب شدند ومسیر ما را از پشت مسدود کردند و مارا گرفتند. هیچ فرصتی هم برای اطلاع رسانی دیگران به ما نبود.
چند نفر بازداشت شدند؟
بین ما، وقتی گاز اشک اور را زدند نزدیک به 10 یا 12 نفر را بازداشت کردند. وقتی گاز خوردیم هیچ کاری نتوانستیم انجام دهیم. ترکیبات گازی که ماموران به مردم می زنند بسیار متفاوت تر از گازاشک آور است به دلیل اینکه این نوع گاز به محض اصابت و استشمام باعث بی حالی و کدری دربدن می شود. وقتی این نوع گاز که حاوی سی او اس است به بدن وارد شود قدرت کاری و تصمیم گیری از بین می رود و به راحتی به دام خواهی افتاد.
پس از بازداشت درمحل انقلاب چه اتفاقی افتاد؟
درهمانجا و حین دستگیری مارا به شدت کتک زدند. یعنی درحالی که نمی توانستیم حرکت چندان زیادی را انجام دهیم(به دلیل گازگرفتگی) ناگهان 6، 7 نفر ریختند روی سرما و شروع کردند به ضرب وشتم. با با توم های الکتریکی ومشت ولگد؛ قدرت هیچ نوع دفاعی را نداشتیم.
دوستتان هم بازداشت شد؟
خیر. او هنگام قیچی مردم توسط نیروها برگشته بود تا به مجروحینی که گازخورده اند کمک کند.
بنابراین شما را به بازداشتگاه بردند.
بله. به ستادفرماندهی نیروی انتظامی درکارگرجنوبی.
آنجا چندنفر بودید؟
خیلی زیاد. قریب به 50نفر.
در آنجا هم شما را کتک زدند؟
نه.
تاچه زمانی شما را در آن جا نگه داشتند؟
تا نیمه های شب. فکرمی کنم ساعت 4 صبح بود که برای انتقال به جایی که بعدا فهمیدیم کهریزک است، ما راحرکت دادند.
همه را به کهریزک بردند؟
بله. با یک یا دو اتوبوس. دست و پاهایمان را زنجیر زدند، چشم هایمان را بستند وسوار اتوبوس کردند.
از اوضاع کهریزک بگویید.
وقتی رسیدیم اول از همه همگی مارا کتک مفصلی زدند. دوباره ساعت 6صبح بود که 13 الی 14 نفر ریختند سر ما و با فحاشی های بسیار رکیک ما را به باد کتک گرفتند. همه رابا باتوم های شوک آور زدند. بعد لختمان کردند و به رویمان آب پاشیدند و با کابل وزنجیر به ما یورش آوردند. آن موقع اغلب ما به دلیل بی خوابی و دردهای بدنی عملا بی جان شده بودیم و رمقی برایمان نمانده بود. با این برخوردها درمحوطه کهریزک توان بلند شدن هم نداشتیم.
به چه دلیل کتک زدند؟
بی دلیل. فحش می دادند ومی گفتند منافق، آشغال و هزاران فحش دیگر که گفتنی نیست.
شکل و شمایل آـنها چگونه بود؟
بسیار عادی. دقیقا شکل مردم عادی لباس می پوشیدند. حتی برخی شلوار لی به تن داشتند. برخی ریش وسبیل داشتند و بعضی هم نداشتند. یعنی اصلا تصویر خاصی نداشتند. ولی ازنگاه های غضب آلود و برخوردهای خشن شان معلوم بود که یا حسابی پول می گیرند و یا اینکه شستشوی مغزی شده اند و یا هردوی اینها.
وضعیت محل اسکان چگونه بود؟
افتضاح. سوله هایی ساخته بودند که بوی رطوبت درآن بیش از هرچیزی آزار می داد. دراین سوله ها تعداد زیادی کانتینر هست که برای نگهداری 5نفر ساخته شده. ولی همه مارا ریختند در این کانتینر های 5 نفره. حداقل 20 نفر در هر کانتینر. آنجاامکانات بهداشتی درحد صفر است. بازداشتگاه وسط بیابان است و داخل اآنها خیلی گرم می شود. هوای مناسب برای استشمام وجودندارد و خیلی ها مریض شدند.
برای دستشویی چه می کردید؟
همه 20 نفر را یک جا دستبند وپابند می زدند و به جلوی توالت ها می بردند. بعضی وقت ها هم از بیرون بردن خبری نبود برای همین در داخل کانتینرها، بوی تعفن همه چا پیچیده بود.
وضعیت غذا چطور بود؟
نزدیک 48ساعت چیزی به ما ندادند. بعد از آن فقط نان دادند. نان لواش بیات چند روز مانده. از همه سخت تر این بود که آب نداشتیم. آب را اززیر در می ریختند روی کف کانتینر تا لیس بزنیم. ما هم قسمتی را آماده کردیم تا آب در آنجا جمع بشود. جایی که کمتر جای پا روی آن وجود داشت. اما فهمان جا هم روز بعد آلوده تر شد و موقع کتک زدن بعدی، به کثافت کشیده شد.
یعنی در این مدت فقط نان خوردید؟
نه. گاهی اوقات به اصطلاح شیر هم می دادند که درآن کلی آب ریخته بودند. گاهی وقت ها هم سیب زمینی می دادند.
از شما چه می خواستند؟
هیچ. فقط کتک می زدند. هر روز چند نوبت. خیلی اوقات شب ها هم می آمدند و می زدند.
بقیه مدت روز چه می کردید؟
هیچی. از این صبح تا صبح بعد در این به اصطلاح سلول های کثیف بودیم. جا انقدر تنگ بود که تکان نمی توانستیم بخوریم، آن هم در حالیکه همه خونین ومالین بودیم. برای خواب هم نه پتو وجودداشت ونه بالش. زندانیان روی پاهای یکدیگر می خوابیدند.
درطول روز چندبار برای گردش و هواخوری بیرون می رفتید؟
گفتم که اصلا بیرون نمی بردند. محوطه آنجا خیلی کوچک بود وتعداد زیاد. فقط یک سوراخ، به اندازه یک وجب بالای سقف بلند بازداشتگاه محل نگهداری ما وجود داشت که فقط از نور آن متوجه زمان می شدیم.
شکنجه دیگری هم بود؟
بله؛ بسیاری را برای ساعات طولانی آویزان کرده بودند. خیلی ها را فقط کتک می زدند واین بهترین قسمت بود. عده ای را درانفرادی ها نگه می داشتند. دست وپای خیلی ها را درقیر داغ می سوزاندند. دندان خیلی ها در این مدت شکسته شد. بیشتر کسانی که به کهریزک رفته اند دندان سالم ندارند. کم سن وسال ها را برای اعدام به پای چوبه دارمی بردند، طناب را دور گردن آنها می انداختند ودوباره پائین می آوردند. بچه ها می مردند و زنده می شدند اما آنها در همان حال هم کتک می زدند وفحش های ناموسی بسیار زشتی می دادند. زندانیانی که قوی تر بودند از همان اندک غذا هم محروم بودندو بیشتر وقت در کانتینر می ماندند آن هم در حالیکه موش های زیادی را درسوله ها رها کرده بودند و...
و چی؟ آیا تجاوز هم در کاربود؟
متاسفانه بدترین قسمت شکنجه ها همین بود. کسانی راکه آرام تر و جوان تر بودند مورد تجاوز قرار می دادند. ما مرتب فریادهای این بچه ها را می شنیدیم.
شما به چشم خودتان دیدید؟
بله. 3 نفر از هم سلولی های من برایشان پیش آمد. هرسه زیر 22 سال داشتند. اینها را روزی یک بار می بردند. البته پس از آن آمپول هایی به آنهاتزریق می کردند که استراحت کنند!
آیا از آنها خبری دارید؟
بله. آزاد شدند.
کسی کشته شد؟
ازمیان افراد اتاق ما نه. اما در اتاق های دیگر چرا. خیلی از این هایی که خبر فوت شان را به تازگی اعلام می کنند، مدت ها قبل جان شان را از دست داده بودند. یعنی بین کشته شدن واعلام فوت آنها به خانواده ها چندروز طول می کشد.
چرا؟
برای اینکه از فاصله بازداشت آنها بگذرد و بگویند که مثلا فلانی بازداشت بوده وزیر شکنجه نمرده است. در حالیکه شکنجه ها به حدی بود که بسیاری از کشته شدگان همان روزهای اول کشته شدند.
هنگام آزادی به شما چه گفتند؟
چیزی نگفتند. از ما تعهد گرفتند. بعد عکس گرفتند. اثر انگشت و جزئیات افراد خانواده، محل سکونت زندانی وافراد درجه یک خانواده. بعد ما را رها کردند.
الان وضعیت جسمانی تان چگونه است؟
تحت درمان هستم. دنده های سمت راستم شکسته و همینطوردندان هایم. گوش چپم دچار افت شنوایی شده ولی درمجموع خوب هستم. زنده ام.
آیا باز هم به تظاهرات خواهید رفت؟
بله - دیگر ترس امثال من از این جنایتها ریخته و مطمئن باشید تا زمان سرنگونی این حکومت جنایتکار به مبارزات خودمان ادامه خواهیم داد .
کی و در کجا بازداشت شدید؟
تقاطع اسکندری شمالی و خیابان انقلاب. دقیقا روبروی ایستگاه اتوبوس بی آرتی ایستگاه قریب. ساعت 6. 30.
چگونه بازداشت شدید؟
به همراه یکی ازدوستانم به درحال حرکت به سمت انقلاب و ازآنجا کوی دانشگاه بودیم. سرو صداهاورفت وآمد بسیار زیاد بود و مامی خواستیم زودتر به محل مورد نظر برسیم. ما می دیدیم که یگان های ویژه به سمت مردم یورش می آورند، برای اینکه با آنها روبرو نشویم از کوچه های فرعی عبورمی کردیم. درآنجا هم لباس شخصی ها و نیروهای بسیجی بودند واز همه خطرناکتر. بنابراین تصمیم گرفتیم به خیابان انقلاب برگردیم. در تقاطع اسکندری درگیری شدیدی بود. ما هم به مردم پیوستیم وحدود یک ساعت برای عبور از سد ماموران وپیوستن به موج سبزتلاش کردیم.
آیا شعار می دادید؛ یا سنگ پرتاب می کردید؟
بله. همه همین کاررا می کردند. در برابر چماق و گلوله چکار می توانستیم بکنیم؟ اصلا کسی برای غیر از این کار درآن محل نبود. دختران از خیابان های فرعی سنگ می آوردند وبه عنوان گروههای پشتیبانی عمل می کردند. خانواده های مستقر درمحل هم شربت و آب درست می کردند و به معترضان می دادند.
شما را شناسایی کردند؟
نه. من دریک حمله ناگهانی وغافلگیرانه به دام افتادم. درحالی که با نیروهای گارد ویژه درحال ستیز بودیم، ازخیابان اسکندری جنوبی موتور سواران لباس شخصی به سرعت وارد خیابان انقلاب شدند ومسیر ما را از پشت مسدود کردند و مارا گرفتند. هیچ فرصتی هم برای اطلاع رسانی دیگران به ما نبود.
چند نفر بازداشت شدند؟
بین ما، وقتی گاز اشک اور را زدند نزدیک به 10 یا 12 نفر را بازداشت کردند. وقتی گاز خوردیم هیچ کاری نتوانستیم انجام دهیم. ترکیبات گازی که ماموران به مردم می زنند بسیار متفاوت تر از گازاشک آور است به دلیل اینکه این نوع گاز به محض اصابت و استشمام باعث بی حالی و کدری دربدن می شود. وقتی این نوع گاز که حاوی سی او اس است به بدن وارد شود قدرت کاری و تصمیم گیری از بین می رود و به راحتی به دام خواهی افتاد.
پس از بازداشت درمحل انقلاب چه اتفاقی افتاد؟
درهمانجا و حین دستگیری مارا به شدت کتک زدند. یعنی درحالی که نمی توانستیم حرکت چندان زیادی را انجام دهیم(به دلیل گازگرفتگی) ناگهان 6، 7 نفر ریختند روی سرما و شروع کردند به ضرب وشتم. با با توم های الکتریکی ومشت ولگد؛ قدرت هیچ نوع دفاعی را نداشتیم.
دوستتان هم بازداشت شد؟
خیر. او هنگام قیچی مردم توسط نیروها برگشته بود تا به مجروحینی که گازخورده اند کمک کند.
بنابراین شما را به بازداشتگاه بردند.
بله. به ستادفرماندهی نیروی انتظامی درکارگرجنوبی.
آنجا چندنفر بودید؟
خیلی زیاد. قریب به 50نفر.
در آنجا هم شما را کتک زدند؟
نه.
تاچه زمانی شما را در آن جا نگه داشتند؟
تا نیمه های شب. فکرمی کنم ساعت 4 صبح بود که برای انتقال به جایی که بعدا فهمیدیم کهریزک است، ما راحرکت دادند.
همه را به کهریزک بردند؟
بله. با یک یا دو اتوبوس. دست و پاهایمان را زنجیر زدند، چشم هایمان را بستند وسوار اتوبوس کردند.
از اوضاع کهریزک بگویید.
وقتی رسیدیم اول از همه همگی مارا کتک مفصلی زدند. دوباره ساعت 6صبح بود که 13 الی 14 نفر ریختند سر ما و با فحاشی های بسیار رکیک ما را به باد کتک گرفتند. همه رابا باتوم های شوک آور زدند. بعد لختمان کردند و به رویمان آب پاشیدند و با کابل وزنجیر به ما یورش آوردند. آن موقع اغلب ما به دلیل بی خوابی و دردهای بدنی عملا بی جان شده بودیم و رمقی برایمان نمانده بود. با این برخوردها درمحوطه کهریزک توان بلند شدن هم نداشتیم.
به چه دلیل کتک زدند؟
بی دلیل. فحش می دادند ومی گفتند منافق، آشغال و هزاران فحش دیگر که گفتنی نیست.
شکل و شمایل آـنها چگونه بود؟
بسیار عادی. دقیقا شکل مردم عادی لباس می پوشیدند. حتی برخی شلوار لی به تن داشتند. برخی ریش وسبیل داشتند و بعضی هم نداشتند. یعنی اصلا تصویر خاصی نداشتند. ولی ازنگاه های غضب آلود و برخوردهای خشن شان معلوم بود که یا حسابی پول می گیرند و یا اینکه شستشوی مغزی شده اند و یا هردوی اینها.
وضعیت محل اسکان چگونه بود؟
افتضاح. سوله هایی ساخته بودند که بوی رطوبت درآن بیش از هرچیزی آزار می داد. دراین سوله ها تعداد زیادی کانتینر هست که برای نگهداری 5نفر ساخته شده. ولی همه مارا ریختند در این کانتینر های 5 نفره. حداقل 20 نفر در هر کانتینر. آنجاامکانات بهداشتی درحد صفر است. بازداشتگاه وسط بیابان است و داخل اآنها خیلی گرم می شود. هوای مناسب برای استشمام وجودندارد و خیلی ها مریض شدند.
برای دستشویی چه می کردید؟
همه 20 نفر را یک جا دستبند وپابند می زدند و به جلوی توالت ها می بردند. بعضی وقت ها هم از بیرون بردن خبری نبود برای همین در داخل کانتینرها، بوی تعفن همه چا پیچیده بود.
وضعیت غذا چطور بود؟
نزدیک 48ساعت چیزی به ما ندادند. بعد از آن فقط نان دادند. نان لواش بیات چند روز مانده. از همه سخت تر این بود که آب نداشتیم. آب را اززیر در می ریختند روی کف کانتینر تا لیس بزنیم. ما هم قسمتی را آماده کردیم تا آب در آنجا جمع بشود. جایی که کمتر جای پا روی آن وجود داشت. اما فهمان جا هم روز بعد آلوده تر شد و موقع کتک زدن بعدی، به کثافت کشیده شد.
یعنی در این مدت فقط نان خوردید؟
نه. گاهی اوقات به اصطلاح شیر هم می دادند که درآن کلی آب ریخته بودند. گاهی وقت ها هم سیب زمینی می دادند.
از شما چه می خواستند؟
هیچ. فقط کتک می زدند. هر روز چند نوبت. خیلی اوقات شب ها هم می آمدند و می زدند.
بقیه مدت روز چه می کردید؟
هیچی. از این صبح تا صبح بعد در این به اصطلاح سلول های کثیف بودیم. جا انقدر تنگ بود که تکان نمی توانستیم بخوریم، آن هم در حالیکه همه خونین ومالین بودیم. برای خواب هم نه پتو وجودداشت ونه بالش. زندانیان روی پاهای یکدیگر می خوابیدند.
درطول روز چندبار برای گردش و هواخوری بیرون می رفتید؟
گفتم که اصلا بیرون نمی بردند. محوطه آنجا خیلی کوچک بود وتعداد زیاد. فقط یک سوراخ، به اندازه یک وجب بالای سقف بلند بازداشتگاه محل نگهداری ما وجود داشت که فقط از نور آن متوجه زمان می شدیم.
شکنجه دیگری هم بود؟
بله؛ بسیاری را برای ساعات طولانی آویزان کرده بودند. خیلی ها را فقط کتک می زدند واین بهترین قسمت بود. عده ای را درانفرادی ها نگه می داشتند. دست وپای خیلی ها را درقیر داغ می سوزاندند. دندان خیلی ها در این مدت شکسته شد. بیشتر کسانی که به کهریزک رفته اند دندان سالم ندارند. کم سن وسال ها را برای اعدام به پای چوبه دارمی بردند، طناب را دور گردن آنها می انداختند ودوباره پائین می آوردند. بچه ها می مردند و زنده می شدند اما آنها در همان حال هم کتک می زدند وفحش های ناموسی بسیار زشتی می دادند. زندانیانی که قوی تر بودند از همان اندک غذا هم محروم بودندو بیشتر وقت در کانتینر می ماندند آن هم در حالیکه موش های زیادی را درسوله ها رها کرده بودند و...
و چی؟ آیا تجاوز هم در کاربود؟
متاسفانه بدترین قسمت شکنجه ها همین بود. کسانی راکه آرام تر و جوان تر بودند مورد تجاوز قرار می دادند. ما مرتب فریادهای این بچه ها را می شنیدیم.
شما به چشم خودتان دیدید؟
بله. 3 نفر از هم سلولی های من برایشان پیش آمد. هرسه زیر 22 سال داشتند. اینها را روزی یک بار می بردند. البته پس از آن آمپول هایی به آنهاتزریق می کردند که استراحت کنند!
آیا از آنها خبری دارید؟
بله. آزاد شدند.
کسی کشته شد؟
ازمیان افراد اتاق ما نه. اما در اتاق های دیگر چرا. خیلی از این هایی که خبر فوت شان را به تازگی اعلام می کنند، مدت ها قبل جان شان را از دست داده بودند. یعنی بین کشته شدن واعلام فوت آنها به خانواده ها چندروز طول می کشد.
چرا؟
برای اینکه از فاصله بازداشت آنها بگذرد و بگویند که مثلا فلانی بازداشت بوده وزیر شکنجه نمرده است. در حالیکه شکنجه ها به حدی بود که بسیاری از کشته شدگان همان روزهای اول کشته شدند.
هنگام آزادی به شما چه گفتند؟
چیزی نگفتند. از ما تعهد گرفتند. بعد عکس گرفتند. اثر انگشت و جزئیات افراد خانواده، محل سکونت زندانی وافراد درجه یک خانواده. بعد ما را رها کردند.
الان وضعیت جسمانی تان چگونه است؟
تحت درمان هستم. دنده های سمت راستم شکسته و همینطوردندان هایم. گوش چپم دچار افت شنوایی شده ولی درمجموع خوب هستم. زنده ام.
آیا باز هم به تظاهرات خواهید رفت؟
بله - دیگر ترس امثال من از این جنایتها ریخته و مطمئن باشید تا زمان سرنگونی این حکومت جنایتکار به مبارزات خودمان ادامه خواهیم داد .